Home

نو هخامنشیان

Nowhakhamaneshian

(NeoAchaemenid)

Let's Free Iran Together با هم  برای ایران 

همبستگی آگاهانه کلید آزادی است

فراخوان همکاری برای همبستگی  در مبارزه با جمهوری اسلامی


نو هخامنشیان همه ایرانیها را فرامیخواند که برای همبستگی بر پایه یک اندیشه میهنی برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و برای استوار کردن یک ایران آزاد با ما هم پیمان شوند سپس دربخشبندی و توزیع قدرت سیاسی در انجمنها و شوراهای مردم با هم بکوشیم.  خواست ما نوهخامنشیان است که نیروهای ایران خواه را دورهم گرد بیآوریم و با هم ایران را از رژیم اسلامی و اربابانش آزاد کنیم. خویشکاری ما این است که از چند دستگی نیروهای ایرانخواه پیشگیری کنیم گرد سه خواسته در سه سنگر با نظام آنیرانی حاکم تا سرنگونی رژیم مبارزه کنیم


 سرنگونی کل نظام اسلامی در ایران

 برقراری یک ایران آزاد و یگانه و از نظر سیاسی و دینی غیروابسته  به بیگانه و امپریالیستهای گلوبالیست

پشتیبانی از مبارزه مردم


سه سنگر


درون ایران

برون از ایران

آسمان سایبری


هم پیمان با آنها که آیین ایرانی مزدایسنی را ارج مینهند واز دین اسلام پیروی نمیکنند

 همراه با مبارزین آزاده ایی که با ارزشهای تاریخی و فرهنگی و هنری ایرانی غیر اسلامی دشمنی ندارند


برای رسیدن به این خواسته پاک نیاز است که در زمینه همکاری به نکته های گفته شده نگر به انداریم و در برنامه ریزیهای آینده و برای گردآوری مردم به اندیشه هم احترام بگذاریم و در کردار به کار ببندیم. پیشنهاد ما به همه سازمانهای ایرانخواه و ایرانبان که درسازماندهی و گروهی خیابانی کوشا هستند این است که همکاری میان ایرانبانها با بکارگیری  گفته های بالا پیش شرط همبستگی برای نبرد نهایی با حکومت مسلمانها است. ما ایرانبانهای نوهخامنشی برای همبستگی با مردم و برای رساندن و جهانی کردن فریاد آزادیخواهانه ایرانیان شما را به همکاری زیر یک درفش فرامیخوانیم


نوهخامنشیان


 ۶  

آذر ۳۷۵۷ زرتشتی

برابر با ۶ آذر ۱۳۹۸ خورشیدی و ۶ آذر ۲۵۷۸ شاهنشاهی و برابر با ۲۷ نوامبر ۲۰۱۹


بازنویسی 17 مهر 1399


: همبستگی پیرامون ۳ خواسته


  1. سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی
  2. آزادی ایران ازبیگانه
  3. یکپارچگی ایران

  ۷

 آبان روز آزادسازی بابل


کوروش دوم(بهپارسی باستان:𐎤𐎢𐎽𐎢𐏁) که با نام کوروش بزرگیاکوروش کبیرنیز شناخته می‌شود، بنیان‌گذار و نخستین شاهشاهنشاهی هخامنشی بود که به مدت ۳۰ سال، در بین سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد بر نواحی گسترده‌ای ازآسیاحکومت می‌کرد. کوروش دراستوانه‌اش، خودش را «فرزندکمبوجیه، شاه بزرگانشان، نوادهٔکوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔچیش‌پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده‌ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معرفی می‌کند. به گفتهٔهرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته‌است و به‌جزکتسیاس، دیگر نویسندگان یونانی،ماندانا، دخترآستیاگرا مادر کوروش دانسته‌اند و گزارش داده‌اند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بوده‌است. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر می‌دانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند که رواج این روایت ریشه‌های سیاسی داشته‌است و هدفش این بوده که از بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه‌مادی بسازد تامادهارا با فرمانروایی پارس‌ها آشتی دهد و اصولاً رابطه‌ای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه می‌دانند. هرودوت در مورد دستیابی کوروش به قدرت، چهار داستان نقل می‌کند، ولی فقط یکی از آن‌ها را معتبر می‌داند. طبق نظرکسنوفوناز سده پنجم تا سده چهارم پیش از میلاد مسیح، سلسله داستان‌های متفاوتی دربارهٔ کوروش نقل می‌شده‌است.

کوروش ابتدا علیهایشتوویگو، شاه ماد، به جنگ برخاست و سپس به پایتخت حکومت ماد درهگمتانهیورش برد و با کمک‌هایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح کرد. سپسکرزوس، شاهلیدیهرا شکست داد و به‌سویساردلشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود بهاکباتانبازگشت و به‌سویپارت،زرنگ،هرات،خوارزم،باختر،سغد،گندار،ثته‌گوشواَرَخواتیشلشکر کشید. جزئیات این جنگ‌ها در تاریخ ثبت نشده‌است و اطلاع کمی دربارهٔ جزئیات این نبردها وجود دارد.

در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیربابلرا کرد و وارد جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و عقیدهٔ پژوهشگران، فتح بابل بدون جنگ بوده‌است و توسط یکی از فرماندهان کوروش به‌نامگئوبروهدر شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز پس از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد. تصرف بابل نقطهٔ عطفی بود که باعث ایجاد امپراتوری بزرگی در آسیای مرکزی و غربی شد و زمینهٔ بازگشتیهودیانتبعیدی به میهن‌شان درسرزمین اسرائیل(کنعان) را فراهم کرد. کوروش همچنین دستور داد کهپرستش‌گاه اورشلیمرا بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و نقره‌ای را کهنبوکدنصر، شاه بابل، از اورشلیم ربوده بود، به یهودیان برگرداند. استوانهٔ کوروش پس از شکست دادننبونعیدو تصرف بابل، نوشته شده و به منزلهٔ سند و شاهد تاریخی پرارزشی است. در سال ۱۹۷۱ میلادی،سازمان ملل متحداستوانهٔ کوروش را به همهٔ زبان‌های رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهرنیویورکقرار داده شد.

هرودوت گزارش می‌دهد که کوروش در جنگ باماساگت‌هاکشته شد؛ ولی این دیدگاه را بیشتر مورخان جدید رد می‌کنند و معتقدند که داستان هرودوت ساختگی است. تنها منبع موثق کهنی که غیرمستقیم به مرگ کوروش اشاره می‌کند، دو لوح و سند گلی یافت‌شده در بابل است که نخستین آن مربوط به دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است که تاریخ آن «نهمین سال کورش، شاه کشورها» را نشان می‌دهد. سند دوم که مربوط به ۳۱ اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است، «سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه، شاه کشورها» را بر خود دارد. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان می‌دهند که کوروش در فاصلهٔ بین ۱۲ تا ۳۱ اوت ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته‌است یا حداقل، خبر مرگ وی و برتخت‌نشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل رسیده‌است.

پیش از سال ۵۵۰ پیش از میلاد، پارس‌ها نقش به سزایی در تحولات دنیا بازی نمی‌کردند اما در این سال پیروزی‌ها و فتوحات کوروش بر سلاطین همسایه آغاز گردید. کوروش یک نظامی نابغه بود، به طوری که بین سال‌های ۵۵۰ تا ۵۳۹ پیش از میلاد با فرماندهی موفق لشکریانش، پیروزی‌های متعددی کسب کرد. گستردگی پهنه حکومت کوروش تا سال ۵۳۹ پیش از میلاد از شرق، رود سند در هندوستان و از غرب، آناتولی بود. این قلمرو حکومتی ۳۲۰۰ کیلومتر طول داشت.[۱۰]

گر که وا یک بویم رندن دشمن چندی آسونه

راه آزادی ایران در همبستگی همه ایرانیها زیر پرچم سه رنگ با اندیشه ایرانی (آیین دین بهی زرتشتی) است


  همدیگر را دوست داشته باشیم اسلام تنفر و دشمنی به ما آموخت از آموزش اسلامی دوری کنید. تن و روان را به کمک آیین بهی زرتشتی با فروزه خرد به یاری امشاسپندان از اسلام پاک کنید.

ایرانی که مسلمان شد ارزشها را از دست داد به ایرانی بودن ارج بگذارید و رفتارهای اسلامی را تکرار نکنیم و زبان و فرهنگ پارسی را در کردار پیاده کنیم: یک نمونه به جای سلام روز خوش, یا درود بگوییم

سلام ایرانی نیست و سامی عربی است و برای سوا کردن خود از عرب متجاوز و ضد ایرانی واژه پارسی بکار ببرید و سخن بگویید

دین اسلام دین نبود و یک مذهب است که از آغاز برای ویرانی ایران درست شد یک مذهب اهریمنی که ایران را اسلامی کرد و فرهنگ ما را نابود کرد


 با اندیشه نیک برای آزادی ایران پیکار کنیم

عربستان صعودی محل تولد محمد عرب را ببینید و خودتون قضاوت کنید

دنباله روهای اسلام در جهان را نگاه کنید و خودتون را با آنها مقایسه کنید؟ آیا اسلام چیزی است که برای او کشور خودتون را به خاک سیاه بنشانید؟  از سر حکومتهای اسلامی از 1400 سال پیش چه گلی سر کشور ما زده شد که ارزش داشته باشد. جزء تیکه تیکه شدن ایران و مستعمره انگلیس و روسیه شدن وبیمار کردن فرهنگ و زبان ما و از بین بردن سرمایه های میهن از بین بردن انسانهای پارسا و نیک آیا دین اسلام برای ما ایرانیها سودی داشته است؟


برنامه پیشنهادی نوهخامنشیان

سرنگونی رژیم اسلامی و آزادی یک ایران یگانه بدون حزب و دسته های ایدیولوژیکی پراکنده آغشته به بیگانه

ایجاد یک سامان میهنی همبسته برای گذار از خیزش (قیام ضد جمهورس اسلامی) ضد حکومت مذهبی و برقراری یک ایران آزاد که همه شهروندها از حقوق برابر برخوردارند

استواری یک سامان خودگردان و پایدار: یک انجمن گردانندگی درست شده از مبارزین ایرانخواه یرای یک ایران آزاد که تا سرنگونی و ۷ سال پس از آن همبسته شوند و پس از سرنگونی رژیم اسلامی و هرآنچه که اسلام با خودش آورد مانند رسم و رسومهای اسلامی و بویژه شیعه گری و فراهم کردن زمینه یک ایران آزاد بر پایه آیین ایرانی و فلسفه ایران


 ساخت یک ساختار سیاسی نوبر اساس شورایی و شایسه سالاری ( با کرتبندی قدرت بین انجمنهای پیشه های گوناگون سپس گزینش یک زن نخبه و یک مرد نخبه برآمده از انجمن های کشوری. گزینش یک زن و یا مرد از انجمن پاسداران فرهنگ (و هنر) و تاریخ ایران و یک مرد و یا یک زن از بهارستان مردم
------------------------------------------------------------------
ساختار نوین ایرانی به جای یک ریس و یا رهبر ۳ نماینده دارد. ساخت یک سامان بالنده بر گرفته شده از: همه پرسی با ایجاد انجمن های کوی، ده ، شهر و استان.
(برابری همه مردم در برابر داد (قانون) برای یگانه کردن و خوشبختی همگانی (نه ففط یک دسته سرمایه دار.
 ایران زیر نگرش یک بهارستان گرداننده شود که  درست شده از شایسته سالارها ی زن و مرد با منش ایرانی برگرفته شده از خرد ایرانی (حکمت ایرانی / خرد گرایی ایرانی ) منشدارهای انجمنهای استانی که برآورده کننده خواسته های انجمنهای شهری باشند
یک سیستم ایرانی (نه ملی/ نه سوسیالست/نه جمهوری ویا پارلمانی حزبی و نه سلطنت موروثی و یا که ترکیبی از آنها) با تقسیم قدرت بین مردم برای خوشبختی همه
 همه سرمایه های کشور در راه آزادی/خودگردانی/و پیشرفت ایرانیها و ایران بکار برده شود سپس برای خوشبختی همه انسانهای آزاده و کمک به رشد خردگرایی در همه جاه. 


واژه ملی یا ناسیونال  یک واژه نادرست است که ما برای یک ایرانخواه بکار نمیبریم، این واژه از ملت گرفته شده است که منظورش امت اسلام است که ملیگراهای مسلمان آنیرانی به دروغ به مردم بدآموختند نماینده این افکار ملیگرایانی هستند مسلمان و بیشتر آنها پس مانده های قاجار هستند که سرمایه بسیاری در دست دارند .


سیاست


نوهخامنشیان به هیچ فرد و یا حزبی و یا سازمانی وابستگی ندارد. ما از هیچ فردی و یا حزبی پشتیبانی نمیکنیم ما از اندیشه ایرانی و ایران پاسداری  میکنیم و هیج نوع حکومتی را از  پادشهاهی, جمهوری,سوسیال دمکراتیک, و سوسیالیستی گزینش نمیکنیم و این سامانسازی سیاسی بایستی با خرد همگانی و آنچه که در توان مردم است انجام بشود و ما خود دارای یک اندیشه برای چرخاندن و سرپرستی و نگهداری از ایران هستیم که از دید ما در همه ایرانیهای آزاده بایستی نهادینه شود و آنهم گزینش راه راست است. 


از دید ما داشتن حزبهای گوناگون نشان بر آزادی نیست و خود هست حزب مردم را از هم سوا میکند و دچار گرفتاریهای تیآتری و نمایشی فریبنده سرمایه داران خواهد کرد. و وابستگی به یک حزب نشان از نبود آزادی و بردگی مدرن است بهمین پویش ما بردگی ایدیولوژی و مذهبی را به کسی پیشنهاد نمیکنیم. انحمن نوهخامنشیان یک انحمن از آزادگان جهانی است که به سه فروزه دین بهی اندیشه نیک, گفتار نیک و کردار نیک باور دارند و  راه خوشبختی را در خوشبختی انسان و با پزیرش راه راست که از خرد اهورایی برگرفته شده و با اهریمن درونی و بیرونی تا به فرجام , همیشه و همه گاه در مبارزه است. 


دید به 100 سال پیش


جنجال های سیاسیون و تشکیل حزبها اززمان قاجارنه  از برای سود مردم بلکه از برای رسیدن به قدرت حاکمه با کمک بیگانه بوده است. غافل از آن که انگلیس صاحب قدرت اصلی بوده و سپس آمریکا و آنها سرنوشت کشور ایران را تا به امروز تایین میکنند سیاسیون ایرانی بنا به همان سنت دیرین بعد از انقلاب ناکام مشروطه در خدمت امپریالیستها بودند و هستند. شرط سیاسی شدن این شد که اول یک متحد خارجی داشته باشی تا که نام سیاسی برازنده حال روشنفکر ایرانی شود. سیاسیون  شاهان قاجار که برگترین آسیبها را به ایران وارد کردند سنت دزدی از مردم و نوکری به انگلیس را به نسل سیاسی بعدی به ارث گذاشتند. شاهان از  روی سناریوهای پیشنهادی و گاه تحمیلی انگلیس عمل میکردند. در این میان مصدق به عنوان سخنگوی دکتر فاطمی که شاهد انزوای قدرت قاجاریه بود و شکست قاجار را  به دست انگلیس دیده بود برای رسیدن به قدرت  با ایده هایی  سید حسین فاطمی با بهترین ایده های ملی  مانند ملی کردن نفت  در پی شغلی که با امضای پادشاه رسمییت پیدا کرده بود به کارزار سیاسی وارد میشود وحمایت مردم , روحانی و چپ را جلب میکند آخوندهای بازمانده از  زمان حکومت قاجار مانند کاشانی و بهبهانی در آغاز به او کمک میکنند ولی از آنجا که آخوندهای شیعه ایرانی در حقیقت جیره خواران انگلیس بودند و به گرفتن پول عادت داشتند بعد از تماس آمریکایی ها خود را به آمریکا میفروشند و با اتحاد انگلیس و آمریکا آخرین زورهای قوم بازمانده  قاجار سرکوب می شود. این داستان تا  زمان ۲۸ مرداد و سپس با  اعدام فاطمی به   اتهام خیانت به رژیم طول میکشد. و سیاسیون ملی مذهبی  از مصدق یک قهرمان ملی میسازند و نام  شکست او برای رسیدن به قدرت را کودتا میگذارند که مردم همیشه دنباله رو هم آنرا بلغور میکنند. تاریخ دروغپروری به یک سنت سیاسی تبدیل میشود نمونه در انقلاب مشروطه و تسخیر تهران به دست بختیاریها و فراهم کردن نظم در کشور کسان دیگری اهمییت ملی پیدا می کنند و نام آنها به نام سرداران ملی در تاریخ ثبت میشود و سردار اسعد بختیاری و مبارزین راستین مشروطه سرشان بی کلاه میماند و راهزنان مفتخر به نام مشروطه خواه میشوند. در حقیقت تاریخ ما همیشه تحریف شده و مردم از حقایق بی اظلاع هستند چون نویسنده ها از قوم یهود هستند و آنها مغز مردم را کنترل میکنند. اگر روزی دیدید که مردم به شما توجه کردند و سپس پشت کردند بدانید که ابزار تبلیغ انگلیس و آمریکا و روسیه در میان مردم از شما قویتر است. این ابزار در زمان مناسب فعال میشود و شما نمیفهمید از کجا ضربه را خورده اید، بلایی که سر محمدرضا شاه پهلوی آمد کسی که با کمک آمریکا به قدرت برگشت و به دست آمریکا هم رفت و کشور را بدون دفاع در اختیار خمینی و اربابانش قرار داد. و حالا همین بلا سر جمهوری اسلامی خواهد آمد. توجه داشته باشید که نیروهای مخالف و امکانات آنها برای خود رژیم وابسته ناآشنا هستند و بهمین خاطرآلترناتیوهای ساخت خارج که از سوی من وتو و بی بی سی و صدای آمریکا به مردم شناسانده میشئند دروغ هستند و مردم شناخت ازپشتوانه دشمن آینده خودشان ندارند. مانند مصدق که فکر میکرد روحانیت و مردم از او پشتیبانی خواهند کرد. مردم که همیشه دنبال رو حوادث بودند و همینگونه گیج و واج   تا زمان انقلاب بعدی آمریکا و انگلیس و متحدینشان آخوندها ماندند. تنها زمانی این خامی و نادانی از بین خواهد رفت که مردم با اندیشه بالنده ایرانی آشنا شوند و به فر و فرهنگ ایرانی خود را مسلح کنند. که این کار در امروز تاریخ ایران به نسل جوان واگذار شده است. مگر آمریکا و انگلیس یک سازمان ایرانی تر از ما را بسازند و مردم را دوباره فریب دهند. مردم ایران دارای دانش میهنی (ملی)  نیستند زمان میبرد تا که ما راهروان کوروش بزرگ، مزدکها , فردوسیها, کوروش آریامنش ها و علی اکبر جعفری ها را بتوانیم دوباره بشناسیم. بار فلسفی اندیشه ایرانی با پشتوانه آیین بهی اشوزردشت  در ایران و جهان روی کول خالی وبا پای برهنه اندیشمند ها و روشنگرها است آنهاکه خوشبختی را برای همگان میخواهند

.  

سیاسیون امروز ما که بیشتر آنها باندهای خودشون را با آمریکا، انگلیس و روسیه حفظ کرده اند به وظیفه ایران فروشی خودشان زیر نامهای جمهوری , دمکرات , لیبرال و سوسیالیست و غیره ادامه میدهند..


تاریخ سیاسی ایران ما بازیچه اعمال و خواسته های ابر قدرتها بوده وبا سمت و سوی دادن  و وظیفه دادن به این میهنفروشان در همه شغل ها اجتمای تا دفاتر وزارت و در ریاست و رهبری و   وغیره آنها با داشتن نبض کشوردر دست خود سرنوشت ایران ما را رقم میزنند. و اگر ما بیکار بنشینیم آینده کشور ما در دست آنها خواهد بود. ایران برای ایرانی نخواهد ماند و مردم اسیر وبرده حاکمان و فرزندان داوود و حکومت داوود خواهند شد. ما  راه چاره را در یک ایران ایرانی با فر ایرانی میبینیم


  برابر با ۷ دی ۱۳۹۹، ۲۸ /۲۰۱۹دسامبربرابر با   ۷ دی۳۷۵۷ 

آریو الاسوند